حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

فشار‌های عصبی با جسم شما چه می‌کند؟

۴۹۵ بازديد


همه می‌دانند که فشار عصبی و عوارض بعد از آن می‌تواند چه بلا‌هایی بر بدن انسان بیاورد. در بدترین حالت آن فرد دچار ایست قلبی و گاهی ایست مغزی و فلجی می‌شود، اما این تمام ماجرا نیست. گاهی شما چنان نا محسوس تحت  فشار عصبی  هستید که اصلا متوجه عوارض ساده ان نمی‌شوید. نادیده گرفتن این اتفاقات به ظاهر کوچک می‌تواند عواقب بد و ناگهانی داشته باشد. پس بهتر است آنچه را که فشار عصبی و استرس بر سر شما می‌آورد بدانید و اگر بیش سه مورد از این‌ها را در خود دیدید سریعتر برای درمان این فشار‌ها اقدام کنید.
ما در اینجا به چند حالت جسمی که از عوارض  فشار‌های عصبی  است اشاره می‌کنیم.
استرس چیست؟
متخصصان می‌گویند: هرگونه اختلال که موجب بر هم زدن سلامت روانی و آرامش جسمی افراد شود، استرس نام دارد و این اختلال زمانی رخ می‌دهد که بدن باید کار‌هایی بیش از حد توانایی خود انجام دهد. در هنگام خطر و تهدید، انسان واکنشی نشان می‌دهد که  مؤسسه علمی فرانکلین  به آن «جهش متابولیک» می‌گوید. در این فرایند آدرنالین و کورتیزول ترشح می‌شود؛ فشار خون، ضربان قلب و تنفس بالا می‌رود و گلوکوز در خون آزاد و آماده تبدیل شدن به انرژی می‌شود؛ فرایند گوارش، تولید مثل و سیستم ایمنی تحت تأثیر قرار می‌گیرد؛ جریان خون در پوست کاهش یافته و آستانه تحمل درد افزایش می‌یابد. برخی  نشانه‌های ناشی از استرس  به شرح زیر است.
سردرد
یکی از نشانه‌های استرس سردرد‌های مکرر است. کارشناسان می‌گویند که استرس در افراد اغلب به ایجاد سرددر‌های تنشی منجر می‌شود. این سردرد‌ها هنگامی رخ می‌دهند که تنش در عضلات قسمت بالایی پشت و گردن زیاد باشد. نتیجه نهایی آن انقباض عضلات پوست سر و سردرد‌های شدید است.
از طرف دیگر اضطراب دائمی می‌تواند به سردرد‌های میگرنی دردناک منجر شود که رهایی از آن‌ها دشوار است و برای چند ساعت یا حتی چند روز زمان می برد. برای کاهش سردرد‌های تنشی، پزشکان معمولا بیماران را به حضور در فعالیت‌های آرامش بخش مثل دریافت ماساژ یا حمام گرم تشویق می‌کنند.
در تحقیقات جدید رابطه ای بین شدت درد‌هایی مثل  سردرد ، درد مفاصل و درد‌های عضلانی با استرس شدید اثبات شده است. محققان معتقدند که  استرس ، درد ناشی از التهاب مفاصل و حتی کمردرد را تشدید می‌کند. در محیط کار هم استرسِ کاری در تشدید کمردرد و بروز سردرد‌های تنشی تأثیر دارد.
ناراحتی‌های روحی
افسردگی شایع‌ترین و شناخته شده‌ترین بیماری روحی در عصر حاضر است. در موارد گوناگون جسمی تاثیرات زیاد بر روح و روان افراد باقی می‌ماند. جالب است بدانید که یکی از اثرات مخرب  استرس  بر بدن دچار شدن به افسردگی است. دلیل آن این است که استرس مداوم می‌تواند باعث اجیاد احساس خشم، افسردگی، یا حتی ناامیدی در افراد شود.

با گذشت زمان، فرد قادر به تصمیم گیری درست نبوده و درباره هر مساله‌ای چه در زمینه حرفه‌ای و چه شخصی به شدت نگران می‌شود. در نهایت، این فشار‌ها می‌تواند زمینه‌های احساس فرسودگی و ناتوانی را ایجاد کند و این شرایط روابط شخصی و حرفه‌ای فرد را نیز تحت تاثیر منفی خود قرار می‌دهد.
اگر چنین حالت‌هایی در خود مشاهده کردید سریعا خود را درگیر فعالیت‌های ذهنی مثل مدیتیشن و یوگا کنید. اصلا اجازهه ندهید فشار روانی برای شما ایجاد یک افسردگی مزمن  بکند.
چین و چروک پوست
در ابتدا خیلی تاثیر استرس بر پوست صورت مشخص نیست، اما به مرور زمان خواهید دید که استرس باعث می‌شود که پوست محافظ طبیعی خود را از دست بدهد و در برابر عوامل محرک و عوامل عفونت زا آسیب پذیر شود بنابراین خاصیت ارتجاعی خود را از دست می‌دهد و زمینه برای بروز چین و چروک در مناطقی مانند صورت، گردن و یا دست‌ها فراهم می‌شود. این چین و چروک‌ها زودتر از موعد سنی شما رخ می‌دهند و به ان چین و چروک زودهنگام میگویند.
اضافه وزن و مشکلات سوخت وساز
دلیل اینکه استرس مزمن باعث مشکلات متعدد گوارشی می‌شود؛ این است که در طول پاسخ بدن به استرس از فعالیت‌های گوارشی به شدت کاسته می‌شود. نفخ، درد‌های شکمی، یبوست، اسهال، تُرش کردن و سندرم روده‌ی تحریک‌پذیر از نشانه‌هایی هستند که به شما می‌گویند دچار  استرس  مزمن هستید و آن را جدی بگیرید. دقت کردید برخی افراد در زمان استرس به دنبال غذا خوردن هستند؟ دلیل ان دقیقا همین اتفاق است. در این موارد اغلب تمایل به مصرف مواد غذایی ناسالم و سرشار از قند، چربی، و کالری وجود دارد.
استرس می‌تواند اثری مخرب روی سوخت و ساز بدن داشته باشد، باعث ذخیره چربی در بدن شود که خود عاملی برای تشدید اضطراب است. دنبال کردن یک سبک زندگی فعال می‌تواند با مشغول نگه داشتن ذهن و بدن، سوزاندن کالری‌های اضافی و بازگرداندن اعتماد به نفس در حل این مشکل کمک کند.
فشار خون
یکی از آشناترین تاثیرات استرس بر بدن فشار خون بالاست. عواملی که باعث می‌شوند فشار خون متغییر شود بیشتر ریشه‌های عصبی دارند. هورمون‌های استرس می‌توانند فعالیت قلب را افزایش دهند و با گذشت زمان این شرایط می‌تواند به تنگی عروق منجر شود. اگر به دنبال رفع این مشکل نباشید فشار خون بالا می‌تواند به حمله قلبی و سکته مغزی منجر شود که هر دو می‌توانند مرگبار باشند. یکی از علامت‌هایی که باید جدی بگیرید درد‌های مداوم در سینه است در این شرایط سریعا با یک پزشک صحبت کرده و در پی روش‌هایی برای کاهش استرس خود باشید.
ریزش مو
وقتی خیالتان از مشکلات پوستی و بیماری‌های ناشی از کمبود ویتامین راحت شد بدانید علت اصلی ریز موی شما فقط استرس است. رابزه بین ریزش مو و  استرس یک چرخه مدام است. ریزش مو سطوح استرس را در فرد افزایش می‌دهد و به شکل گیری یک چرخه باطل اضطراب و افسردگی منجر می‌شود. البته راه‌هایی برای احیای مو‌های از دست رفته وجود دارند. ابتدا باید منبع استرسرا پیدا و به آن رسیدگی کنید. پزشک می‌تواند به این مساله کمک کند و روش‌های درمانی که می‌توانند به تحریک رشد مجدد مو‌ها منجر شوند را ارائه کند.
آسیب پذیری بدن
هرچه سطح استرس شما بالاتر باشد سیستم ایمنی بدنتان ضعیف‌تر می‌شود خیلی زود بیماری‌ها را جذب خود می‌کند. استرس سیستم ایمنی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و باعث می‌شود فعالیت مبارزه با بیماری‌ها دشوارتر شود. افراد مضطرب و کسانی که زیاد در موقعیت‌های استرس‌زا قرار دارند بیشتر دچار عفونت می‌شوند و در هنگام ابتلا به سرماخوردگی یا آنفلانزا دچار عوارض شدیدتری هستند. استرس همچنین باعث فعالیت‌های تخریبی سیستم ایمنی می‌شود.
انجمن روان‌شناسی آمریکا می‌گوید: استرس درمان و بهبودی را پس از حمله قلبی دشوار می‌کند؛ در مقابل آموزش‌های مدیریت استرس به روند بهبود کمک می‌کند. بر مبنای نظر مؤسسه فرانکلین، استرس سد خونی مغز را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این سد از مغز در برابر هر ماده‌ای که وارد بدن می‌شود و قابلیت اثرگذاری بر مغز را دارد مانند دارو، سم و ویروس‌ها محافظت می‌کند. برای کمک به مقابله با آثار استرس، خواب کافی و با کیفیت بالا، دنبال کردن یک رژیم غذایی سالم که شامل میوه ها، سبزیجات، پروتئین‌های بدون چربی و غلات سبوس دار باشد و ورزش منظم را فراموش نکنید. اگر به طور مرتب مریض می‌شوید و دلیل ویروسی و عفونی برای ان ندارید خیلی زود به پزشک مراجعه کنید و منبع استرس را در بدنتان کشف کنید.
بی خوابی
یکی از بدترین عوارض استرس بی خوابی و بدخوابی است. چون خود به تنهایی باعث یک سری فشار‌های عصبی دیگر می‌شود. استرس اغلب مانع خواب خوب شبانه می‌شود، چون باعث می‌شود مغز هنگامی که باید در حال استراحت باشد، همچنان فعال بماند. دربرخی موارد مصرف دارو می‌تواند به بهبود این شرایط کمک کند، اما روندی طولانی مدت دارد. سعی کنید روش‌های کسب ارامش طبیعی را پیدا کنید و اگر موفق نبودید سراغ دارو بروید.
عدم تمایل جنسی
زمانی که استرس زیاد می‌شود میل جنسی کاهش پیدا می‌کند. استرس اثر مستقیم بر سطح هورمون‌ها دارد و تاثیر منفی بر میل جنسی می‌گذارد. احساس ضعف و اضطراب درباره زندگی باعث می‌شود تا مغز شروع به اولویت بندی کند و فضای کمتری برای تولید مثل باقی بماند.
راه‌های مختلف کسب آرامش و ورزش می‌توانند به مقابله با آثار استرس کمک کنند. در نتیجه، فعالیت‌هایی که موجب شادی می‌شوند و به احیای احساس رضایت و اعتماد به نفس کمک می‌کنند را فراموش نکنید.
درد‌های معده و روده
استرس در طولانی مدت می‌تواند به درد و تحریک پذیری در معده، روده و دیگر قسمت‌های دستگاه گوارش منجر شود. این شرایط می‌تواند در همه امور زندگی از جمله خوردن، خوابیدن، کار کردن، یا ورزش کردن اختلال ایجاد کند.
در زمان اضطراب و استرس بدن شما آدرنالین ترشح می‌کند و در این این شرایط مانع گوارش موثر غذا میشود و به درد و ناراحتی دچار می‌شوید. در این مورد، دارو‌هایی که برای درمان مشکلات معده شکل گرفته اند ممکن است تاثیری در تسکین نشانه‌ها نداشته باشند؛ بنابراین باز هم باید به دنبال پیدا کردن منبع این استرس‌ها باشید.

عوارض استرس مزمن بر بدن چیست؟

۵۰۰ بازديد


استرس مزمن آثار شدیدی بر حافظه و توانایی یادگیری به جا می‌گذارد. در واقع استرس سلول‌های مغز را نابود می‌کند. بنا بر گزارشات مرکز پزشکی دانشگاه مریلند، هیپوکام یا مرکز حافظه‌ی مغز در افراد مبتلا به اختلال استرس پس از حادثه (PTSD) تا ۸ درصد کوچک‌تر می‌شود.

در فرایند پاسخ به استرس، هورمون استرسِ کورتیزول، گلوکوز را به ماهیچه‌ها هدایت می‌کند و باعث می‌شود سوخت کمی برای مغز باقی بماند. همچنین کورتیزول با اختلال در عملکرد انتقال‌دهنده‌های عصبی فعالیت سلول‌های ارتباطی مغز را دچار وقفه می‌کند. بدتر اینکه هیپوکام وظیفه‌ی توقف ترشح کورتیزول را به عهده دارد و وقتی به دلیل استرس مزمن دچار آسیب بشود، به خوبی از عهده‌ی این کار بر نمی‌آید و چرخه‌ی آسیب شدیدتر می‌شود.

استرس بیش از هر چیز، توانایی یادگیری را در کودکان تحت تأثیر قرار می‌دهد. یادگیری بر پایه‌ی دسترسی به حافظه ممکن می‌شود. استرس توانایی دسترسی به حافظه را تحت تأثیر قرار می‌دهند و مانع خلق حافظه‌ی جدید می‌شود.

هنوز ارتباط مستقیم میان استرس مزمن و احتمال ابتلا به بیماری‌های قلبی و بروز سکته اثبات نشده است اما استرس مزمن بر عوامل مؤثر بر این مشکلات تأثیر می‌گذارد. استرس باعث افزایش ضربان و کارکرد قلب می‌شود، رگ‌های قلب را تنگ می‌کند و ضرب‌آهنگ آن را تحث تأثیر قرار می‌دهد. استرس غلظت خون را افزایش می‌دهد که در هنگام خونریزی عامل مثبتی به شمار می‌رود. استرس فشار خون را افزایش می‌دهد و لایه‌ی درونی رگ‌ها را تخریب می‌کند؛ زیرا استرس مزمن التهاب ایجاد می‌کند.

علاوه بر افزایش فشار خون که برای سکته عامل ریسک به شمار می‌رود، سطوح مختلف استرس باعث سختی سرخ‌رگ‌ها (تصلب شرایین) می‌شود که عامل مؤثر دیگری در افزایش احتمال سکته است.

وقتی بدن فکر می‌کند باید آماده‌ی رویارویی با خطری آنی باشد، مبارزه با عفونت‌ها و میکروب‌ها در اولویت قرار نمی‌گیرد. استرس سیستم ایمنی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و مبارزه با بیماری‌ها را دشوارتر می‌کند. افراد مضطرب و افرادی که زیاد در موقعیت‌های استرس‌زا قرار می‌گیرند، بیشتر دچار عفونت می‌شوند و در هنگام ابتلا به سرماخوردگی یا آنفلانزا دچار عوارض شدیدتری می‌شوند.

استرس همچنین باعث فعالیت‌های تخریبی سیستم ایمنی می‌شود. همان‌طور که گفتیم استرسالتهاب ایجاد می‌کند، سیستم ایمنی در پاسخ به این مشکل ترکیباتی به نام سیتوکین ارسال می‌کند. این ترکیبات در حین مبارزه برای از بین بردن عوامل مخرب، به سلول‌های سالم نیز آسیب می‌رسانند.

التهاب بر ایجاد و تشدید بیماری‌های مختلفی از جمله بیماری و مشکلات قلبی، آسم، دیابت و سرطان تأثیرگذار است.

به گفته‌ی انجمن روان‌شناسی آمریکا، استرس درمان و بهبودی را پس از حمله‌ی قلبی دشوار می‌کند؛ در مقابل آموزش‌های مدیریت استرس به روند بهبود کمک می‌نماید.

بر مبنای نظر مؤسسه‌ی فرانکلین، استرس سد خونی مغز را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این سد از مغز در برابر هر ماده‌ای که وارد بدن می‌شود و قابلیت اثرگذاری بر مغز را دارد مانند دارو، سم و ویروس‌ها محافظت می‌کند. مطالعات نشان داده‌اند نفوذپذیری سد خونی مغز در سربازان جنگی بیشتر است.

همان‌طور که گفتیم استرس بسیاری از فرایندهای فیزیولوژیک را که ضروری به نظر نمی‌رسند، متوقف می‌کند. فکر کنید که کاهش جریان خون در پوست چه آثاری به جا می‌گذارد. بدتر از آن اثر استرس مزمن در پیر شدن مغز است! با افزایش سن، سلول‌های مغز از بین می‌روند و سموم، رژیم غذایی نامناسب، ورزش نکردن و اجتناب از روابط اجتماعی هم این مشکل را تشدید می‌کنند. استرس با مختل کردن سد خونی مغز باعث می‌شود سموم وارد مغز شوند، هم‌زمان کورتیزول، هیپوکم را تخریب می‌کند و در نتیجه یادگیری و به‌یادآوری به شدت دچار اختلال می‌شود.

کاهش عملکرد سد خونی مغز، عارضه‌ای است که در مبتلایان به آلزایمر دیده می‌شود. پژوهشی روی افراد سالمند نشان داده‌ است در افراد با سطح بالای کورتیزول اندازه‌ی هیپوکم تا ۱۴ درصد کوچک‌تر است و توانایی این افراد در یادگیری و خلق حافظه‌ی جدید کمتر بوده است. پژوهش دیگری نشان داده است اندازه‌ی هیپوکم با سرعت پیشرفت آلزایمر رابطه دارد.

انجمن روان‌پزشکی آمریکا بر مبنای پژوهشی با موضوع سن فیزیولوژیک در مقابل سن تقویمی اعلام کرده است زنانی که سرپرستی کودکی بیمار یا ناتوان را برای طولانی‌مدت به عهده داشته داشته‌اند، حدود ۱۰ سال پیرتر از سن تقویمی‌شان به نظر می‌رسند؛ زیرا استرس مزمن بر توانایی بازسازی سلول‌های خونی اثر می‌گذارد. استرس همچنین بر ایجاد بیماری‌هایی مانند آرتریت (التهاب مفاصل)، پوکی استخوان و بیماری‌های قلبی و عروقی که در سالمندان رایج است، تأثیر می‌گذارد.

۵. استرس باعث اضافه وزن و مشکلات گوارشی می‌شود

استرس مزمن باعث مشکلات متعدد گوارشی می‌شود؛ زیرا در طول پاسخ به استرس از شدت فعالیت‌های گوارشی هم کاسته می‌شود. نفخ، دردهای شکمی، یبوست، اسهال، تُرش کردن و سندرم روده‌ی تحریک‌پذیر از نشانه‌های رایج استرس مزمن هستند. استرس همچنین زخم معده و ورم روده را تشدید می‌کند.

کورتیزول موجب انباشت چربی خطرناک شکمی و افزایش میل به چربی، نمک و شکر می‌شود. خوردن کربوهیدارت‌های ناسالم باعث تسکین رفتارها و کاهش عدم تعادل هورمونی ناشی از پاسخ به استرس می‌شود؛ اما اگر این رفتار تبدیل به عادت شود، ممکن است منجر به مشکلاتی مانند دیابت و بیماری‌های قلبی شود.

 

۶. استرس شدید بر روحیات و رابطه‌هایتان تأثیر می‌گذارد

 

استرس همیشگی با تأثیر بر الگوی خواب، باعث خستگی و کج‌خلقی می‌شود و از قدرت تمرکز و واکنش‌هایتان می‌کاهد. ممکن است در این شرایط قادر به آرام کردن خودتان و کار کردن نباشید. افسردگی یکی از مشکلات رایجی است که در نتیجه‌ی استرس مزمن ایجاد می‌شود. همه‌ی اینها بر کیفیت زندگی‌ و رابطه‌هایتان با دیگران تأثیر می‌گذارد. استرس مزمن باعث می‌شود احساس کنید کنترلی بر زندگی‌تان ندارید.

خوب است بدانید که افراد کمال‌گرا (به دلیل استرس زیاد) بیشتر دچار اختلال در ترشح سروتونین می‌شوند. (سروتونین هورمونی است که پیام «احساس خشنودی» را به مغز منتقل می‌کند.)

۷. استرس درد را افزایش می‌دهد

رابطه‌ی بین شدت دردهایی مانند سردرد، درد مفاصل و دردهای عضلانی با استرس شدید اثبات شده است. به نظر می‌رسد که استرس، درد ناشی از التهاب مفاصل و نیز کمردرد را تشدید می‌کند. استرسِ کاری در تشدید کمردرد و بروز سردردهای تنشی تأثیر دارد.

۸. استرس فعالیت جنسی و باروری را تحت تأثیر قرار می‌دهد

استرس شدید بر میل جنسی زنان و توانایی جنسی مردان تأثیر می‌گذارد. همچنین باعث تشدید سندرم پیش از قاعدگی می‌شود و بر توانایی باروری زنان اثرگذار است. استرس در طول دوران بارداری احتمال زایمان زودرس و سقط جنین را افزایش می‌دهد و موجب تشدید تغییرات هورمونی ناشی از یائسگی می‌شود.

۹. استرس شدید بر پوست، مو و دندان‌ها اثر می‌گذارد

تغییرات هورمونی ناشی از استرس و کاهش جریان خون در پوست، اثرات منفی بر پوست، مو و دندان‌ها دارد. اگزما یکی از مشکلات رایج ناشی از استرس است. استرس همچنین در بروز آکنه، کهیر، صدفک، ریزش مو و بیماری‌های لثه مؤثر است.

 

افراد بسیاری برای رهایی از احساسات ناخوشایند ناشی از استرس مزمن، دست به کارهای ویرانگری می‌زنند که به طور موقتی سطح هورمون‌های دوپامین و سروتونین را افزایش می‌دهد. مصرف الکل، تنباکو و غیره، روش‌های رایجی هستند که افراد برای درمان خودسر استرس به‌کار می‌گیرند. استرس شدید همچنین ممکن است منجر به اعتیاد به خوردن، قمار کردن، تماشای تلویزیون و بازی‌های ویدئویی شود. این رفتارها در درازمدت باعث شدت گرفتن مشکل می‌شود و آثار نامطلوب جسمی و روانی به همراه دارد.

 

استرس را به حال خودش رها نکنید!

اینکه دندان روی جگر می‌گذارید و این وضعیت را تحمل می‌کنید به این معنا نیست که نمی‌توانید یک زندگی‌ بدون استرس داشته باشید. پژوهش‌های گوناگون نشان‌ داده‌اند که مدیریت استرس و روش‌های تمدد اعصاب به کنار آمدن مؤثرتر با رویدادهای استرس‌زا، عملکرد بهتر در طول آن و بازیابی و بهبودِ پس از آن کمک می‌کنند. از میان عوارض استرس، احساس نداشتن کنترل روی زندگی بیشترین تأثیر منفی را دارد.

رابطه‌ی استرس و حمله‌ی قلبی در مردانی که باور دارند کنترلی بر شغل‌شان ندارند، ثابت شده اشت. این عارضه همچنین نقش مهمی در بروز سندرم حاد عروق کرونر دارد که یکی از نشانه‌های مهم حمله‌ی قلبی است. گزارش‌های مرکز پزشکی دانشگاه مریلند بیانگر این است که سندرم حاد عروق کرونر در مردان پس از کار و پس از یک رویداد استرس‌زا بروز پیدا می‌کند. این نشان می‌دهد افکار و احساسات نقش مهمی در بروز این سندرم دارند. بنابراین مهم نیست که در پیرامون‌تان چه می‌گذرد، شما باید بتوانید کنترل افکار و احساسات‌تان را در دست بگیرید.

زندگی‌تان را در نظر بگیرید و موقعیت‌هایی را که باعث استرس می‌شوند شناسایی کنید. حالات و روحیات‌تان را در نظر بگیرید و افکار و باورهایی را که منجر به شکل‌گیری آنها می‌شوند، شناسایی نمایید. به فعالیت‌های خوشایند بپردازید، ورزش کنید، در اجتماع باشید و با دیگران ارتباط برقرار کنید. اگر در کنترل وزن‌تان به دلیل استرس مزمن مشکل دارید روش‌های کاهش‌دهنده‌ی کورتیزول مانند مصرف گیاهان اداپتوژن (adaptogen) را به‌کار بگیرید.

نمی‌توان همه‌ی استرس زندگی را حذف کرد؛ زیرا زندگی قابل‌ پیش‌بینی نیست! به علاوه برخی از استرس‌ها برای ما سودمند هستند. یک معمای ذهنی چالش‌برانگیز برای تقویت سیستم ایمنی مفید است، درحالی‌که تماشای فیلم‌های پرخشونت باعث ضعیف شدن آن می‌شود. فعالیت‌های ذهنی همچنین به رشد سلول‌های مغز کمک می‌کند. بنابراین به جای تلاش برای حذف استرس (که ممکن نیست) سعی کنید به روشی مؤثر با استرس کنار بیایید.

شیوه صحیح صحبت کردن و گوش دادن به حرفهای همسر

۵۱۰ بازديد

ورود زوج های دانشجو به محل برگزاری مراسم جشن ازدواج ٢٧٠ زوج دانشجو در جوار مزار شهدای گمنام دانشگاه تهران
چرا گوش دادن اینقدر مهم است؟

وقتی زن وشوهر برای صحبت های یکدیگر گوش شنوا نداشته باشند، از نیازها و احتیاجات هم بی خبر می مانند. زن نمی داند مرد روز خود را چگونه گذرانده و چه در اندیشه دارد. مرد هم از دنیای زن بی خبر می ماند و فاصله ها روز به روز بیشتر می شود و آرام آرام احساس طرد شدن و تنهایی به رابطه ها رخنه می کند. اما این تنها حسن گوش دادن نیست.

1. کاهش تنش: گوش دادن مهارتی است که به کاهش تنش در رابطه زناشویی کمک موثری می کند. مثلا تصور کنید در موقعیتی که یکی از همسران عصبانی است، آرامش ومهارت دیگری در شنیدن صحبت تا چه اندازه در کاهش عصبانیت و حفظ آرامش موثر است. وقتی فرد خشمگین احساس کند درک می شود و حرف هایش شنیده می شود، آرامتر خواهد شد و موقع حرف زدن حالت دفاعی ندارد و علت عصبانیت و خشم او راحت تر آشکار خواهد شد.

2. به دست آوردن اطلاعات منصفانه: یکی دیگر از مزایای خوب گوش دادن در روابط زناشویی به دست آوردن اطلاعات درست و با کیفیت است، اطلاعاتی که نیازها و خواسته های واقعی همسرمان را برای ما آشکار می کند و اجازه نمی دهد ما در دام سوء تفاهم و برداشت های صرفا شخصی خود گیر بیفتیم.

3. خوب شنیده شدن متقابل: در روابط زناشویی خوب شنیدن، خوب شنیده شدن را به دنبال دارد. وقتی به خوبی گوش می دهیم، طرف مقابل نیز به این کار تشویق می شود و در نتیجه، حس خوشایندی از صمیمیت و احساس نزدیکی در روابط به وجود می آید.

وقتی به حرف های همسرمان گوش می دهیم، در واقع به او اعلام می کنیم “به تو علاقه مندم و تو برایم اهمیت داری”، “دوست دارم بدانم چه احساسی داری و از نیازهای تو باخبر شوم، چون خواسته ها و احساساتت برای من مهم است.”

هر کدام از ما عادت‌هایی داریم که ممکن است همسرمان با این رفتار و عادت‌ها آشنایی نداشته باشد. این موضوع به ویژه در اوایل ازدواج بیشتر دردسرساز می‌شود اما با شناخت و آگاهی داشتن نسبت به آنها می‌توانید اوضاع را به نفع خودتان پیش ببرید. ضمن اینکه گاهی اوقات تفاوت‌های زن و مرد هم در این موضوع نقش دارد و البته نباید نقش فیلترها را نادیده گرفت!

با فیلتر گوش‌ها آشنا شوید
وقتی آنچه را که به همسرتان می‌گویید درست نمی‌شنود یا برداشت اشتباهی دارد ممکن است روی گوشش یک یا چند فیلتر باشد که اجازه نمی‌دهد درک درستی از گفته‌های شما داشته باشد. این فیلترها چه هستند؟

1- آشفتگی ذهنی
وقتی فردی ذهنی آشفته دارد دچار حواس‌پرتی هم می‌شود. در نتیجه نمی‌تواند روی یک موضوع متمرکز شود. بنابراین اگر می‌خواهید در مورد موضوع مهمی با همسرتان صحبت کنید و برای شما مهم است که طرف حرف‌هایتان را درست بشنود زمانی را انتخاب کنید که می‌دانید شش‌دانگ حواسش جمع است و به دلیل مشکلات کاری یا خانوادگی ذهنش آشفته نیست.

2- عواطف و احساسات
اگر همسرتان عصبانی، نگران یا ناراحت باشد این موضوع می‌تواند روی درک و شنوایی او تاثیر داشته باشد. اگر همسرتان با خلق و خوی خودش آشنایی داشته باشد و مثلا به شما بگوید که امروز از دنده چپ بیدار شده، با گفتن این جمله شما هم آمادگی دارید که صحبت در مورد موضوعات مهم را به زمان دیگری موکول کنید یا اگر حرف‌هایتان درست شنیده نشد ناراحت و عصبانی نشوید. در واقع آگاهی داشتن از خلق روزانه و صحبت درباره آن به همسران کمک می‌کند درک بیشتری از شرایط هم داشته باشند و بی‌جهت متوقع نباشند.

3- باورها و انتظارات
بیشتر ما تمایل داریم انتظارات‌مان در طرف مقابل تحقق پیدا کند و وقتی می‌بینیم این طور نیست، عصبانی می‌شویم. لازم نیست وقتی که می‌خواهید کاری انجام دهید یا صحبتی داشته باشید ذهن طرف مقابل را بخوانید و پاسخ‌های او را حدس بزنید. هر گونه حدسیات ذهنی را با همسرتان در میان بگذارید تا دچار سوء تفاهم نشوید.

4- تفاوت‌های جنسیتی
وقتی با تفاوت‌های زنان و مردان آشنایی بیشتری داشته باشید برداشت‌های اشتباه کمتر پیش می‌آید. از همین امروز تلاش کنید با استفاده از منابع موثق با این تفاوت‌ها را بهتر بشناسید.

5- حمایت از خود
ترس از دست دادن محبوبیت یا خواستنی نبودن موضوع دیگری است که گاهی سبب می‌شود آنچه را که واقعا می‌خواهیم یا احساس می‌کنیم به زبان نیاوریم. بیان صادقانه این احساسات صمیمت بین شما و همسرتان را بیشتر می‌کند.

6- قضاوت زود هنگام
وقتی کلمات و حروف بر زبان جاری می شود، طرف مقابل بلافاصله شروع به ارزش گذاری و قضاوت در مورد صحبت ها می کند. برای مثال، از خود می پرسد “منظورش چی بود؟”، “در فلان جمله منظورش مادر من بود”، “عمدا دارد این جمله را می گوید، دارد مرا مسخره می کند. “فراموش نکنید که یکی از مهمترین قوانین درست گوش کردن آن است که پس از شنیدن تمام گفته ها درباره آن صحبت شود، نه وقتی هنوز صحبت ها نیمه تمام است.

7- در جا زدن
این سد زمانی ایجاد می شود که یکی از طرفین مشغول حرف زدن است و طرف مقابل همچنان دارد به حرف ها و صحبت های قبلی فکر می کند، یعنی در جملات و صحبت های قبلی درجا می زند. این مسئله باعث عدم فهم کامل صحبت های طرف مقابل می شود و این احساس را در فرد به وجود می آورد که حرف هایش به خوبی شنیده نمی شود.

8- حق به جانب بودن
یکی از موانع بزرگ گوش دادن همین احساس حق به جانب بودن در بین همسران است. یعنی هر کس فکر می کند حق با خودش است. اگر فردی فکر کند همیشه حق با اوست، طبیعتا حوصله شنیدن حرف های دیگران را نخواهد داشت و می خواهد حرف فقط حرف خودش باشد. او همیشه از موضع قدرت صحبت می کند و در نتیجه نمی تواند شنونده خوبی برای صحبت های همسرش باشد.

9- مجادله
فراموش نکنید قرار است شما حرف های طرف مقابل را بشنوید. اگر قرار باشد مجادله کنید، این اتفاق رخ نخواهد داد چون در مجادله هدف صرفا به کرسی نشاندن حرف خود و دفاع از خود است.

10- رویا پردازی
یکی از موانع بزرگ خوب شنیدن رویاپردازی در مورد همسر ایده آل است. بهتر است هنگام صحبت کردن با واقعیت کنار آمد و او را آنطورکه هست پذیرفت، صحبت های او را شنید و دست از رویاپردازی در مورد ای کاش های ذهنی برداشت.

11- مقایسه
اکثر افراد از مقایسه شدن بسیار اکراه دارند. این اصل مهم در روابط زناشویی است. هنگام شنیدن صحبت های شریک زندگی هیچگاه نباید او را با دیگران مقایسه کرد. هرگاه چنین کردید، خودتان را تجسم کنید که دارند مقایسه تان می کنند. چه حالی پیدا خواهید کرد؟

12- ابراز بی هنگام احساسات
نشان دادن و ابراز احساسات نقش مهمی در گوش دادن دارد، اما استفاده بی جا و نامناسب از احساسات نتیجه اش برعکس خواهد بود. مثلا اگر هنگام گوش دادن به صحبت های طرف مقابل از حرف های او عصبانی شویم وخشم بر ما چیره شود، نمی توانیم به درستی معنا و مفهوم صحبت های طرف مقابل را درک کنیم.

13- نصیحت کردن
وقتی یکی از همسران شروع به صحبت می کند، طرف مقابل شروع به ارائه راه حل و پیشنهاد می کند زیرا با خود فکر می کند که همسرش از او انتظار دارد مشکل را حل کند و به دنبال راه حل می گردد. بنابراین، به جای گوش دادن به صحبت های طرف مقابل، شروع می کند به نصیحت و پند و اندرز.

14- ارائه راه حل
گاهی بهترین و تنهاترین کاری که لازم است انجام دهید فقط شنیدن است. خیلی از اوقات هدف از صحبت کردن درد دل است، یعنی فرد دوست دارد با کسی درددل کند. در این مواقع همین شنیده شدن به اندازه ارائه هزاران راه حل برای فرد خوشایند و مهم است.

15- عوامل مزاحم محیطی
زن مشغول صحبت با مرد است. گوش های آقا مثلا شنونده حرف های خانم است و چشم هایش توپ زیر پای فوتبالیست های تلویزیون را دنبال میکند. او دارد حرف می زند و مرد فریاد می زند: “گل!” مرد دارد با دقت در مورد تصمیم مهمی که برای تغییر محل سکونتشان قرار است بگیرند و مسائل مربوط با آن صحبت می کند که تلفن همراه خانم زنگ می خورد و بعد از بیست دقیقه، خانم همچنان مشغول صحبت با تلفن همراه است. تصور کنید در این موقعیت چه احساسی پیدا خواهید کرد؟ گاهی همین عوامل محیطی به ظاهر ساده مانع بزرگی در برابر درست گوش دادن خواهد بود.

چند گام برای بهتر شنیدن
برای بهتر گوش دادن برداشتن گام های زیر لازم است:

1. خود را مشتاق شنیدن نشان دهید
با جان و دل به صحبت های طرف مقابل گوش دهید. اشتیاق خود را برای شنیدن صحبت هایش به او بفهمانید. اگر همسرتان نشسته است، شما نیز بنشینید. اگر ایستاده است، شما نیز بایستید، به طرف او برگردید و با او همراه باشید و به او این حس را منتقل کنید که در دسترس و پذیرا هستید. اشتیاق شما در گوش دادن به صحبت های طرف مقابل باعث احساس امنیت و آرامش در او خواهد شد و او راحت تر با شما صحبت خواهد کرد.

2. حذف عوامل مزاحم محیطی
لطفا وقتی با هم صحبت می کنید تا حد امکان مزاحم های محیطی مانند تلویزیون، رادیو و حتی گوشی تان را خاموش کنید. اگر شرایط محیطی فراهم نبود، صحبت های تان را به زمان دیگری موکول کنید.

3. حفظ ارتباط چشمی با گوینده
مهمترین ابزار ارتباطی در صورت شما قرار دارد: چشم هایتان. سعی کنید هنگام صحبت کردن به همسرتان نگاه کنید. یادتان نرود که گوش دادن فقط شنیدن نیست. بنابراین، در حین گفت و گو به نگاه هایتان هم دقت کنید.

4. دقت در رفتارهای غیر کلامی
همسر شما فقط با لب هایش با شما صحبت نمی کند. حواستان باشد هنگام گوش دادن دقیق به رفتارهای غیرکلامی طرف مقابل توجه کنید. مثلا به حالات چهره، دست ها و حتی تنفس او توجه کنید. به لحن صحبت و صدایش دقت کنید. دقت کردن در رفتارهای غیرکلامی همسرتان باعث می شود بهتر و راحت تر او را بشنوید و درک کنید.

5. تشویق به ادامه صحبت
اغلب افراد بعد از اینکه حرفی را می زنند مکث می کنند. در واقع، این مکث برای کسب اطمینان از این است که شنونده می خواهد بداند واقعا در درون من چه خبر است یا نه. اکثر ما به غلط فکر می کنیم طرف مقابل مکث می کند تا ما صحبت کنیم. در این مواقع سعی کنید همسرتان را به ادامه صحبت تشویق کنید. با این کار به او می گویید: “آنچه می گویی برای من مهم است. من برای گوش دادن به تو وقت می گذارم. پس با من حرف بزن.”

6. اعلام درک و برداشت خود و خلاصه کردن حرف های طرف مقابل
این کار باعث می شود تا گام به گام با او پیش بروید و او هم مطمئن خواهد شد شما به حرف های او گوش می دهید. علاوه بر این، از پیش آمدن سوء تفاهم هم پیشگیری می کنید.چیزی را که از همسرتان شنیده اید با بیان خود دقیقا تکرار کنید. سعی کنید اصل مطلب را بی کم و کاست بگوییدو از همسرتان بخواهید آن را تایید یا تصحیح کند.

 

بنابراین سعی کنید سوالاتی از این دست را مطرح کنید : “بذار من بگم چی از حرفات فهمیدم، تو می گی … ؟”، “ببین درست متوجه شدم …”، “منظورت اینه که …”، “اگه اشتباه نکنم تو احساس می کنی …”.

7. طرح سوال های باز
بعد از اینکه دقیق به حرف های همسرتان گوش دادید و او را به حرف زدن بیشتر دعوت کردید و درک خود را از پیام اصلی او از طریق خلاصه کردن صحبت هایش به او منتقل کردید باز هم ممکن است بخواهید بیشتر بدانید. در اینجا بهترین کار پرسیدن سوال های باز است. از پرسیدن سوال های بسته اجتناب کنید، چون اگر از یک سوال بسته و محدودکننده استفاده کنید، راه به جایی نمی برید. برای مثال، آیا این موضوع تو رو ناراحت کرده؟ جواب: بله خیر (سوال بسته).

“می دونم که گفتی به مهمونی پنج شنبه میایی، ولی به نظر می رسه قلبا راضی نیستی و اخم کردی. دوست دارم بدونم قلبا دلت می خواد چه کار کنی؟” (سوال باز)

8. صبور بودن
بعد از اینکه صحبت های طرف مقابل تمام شد بلافاصله شروع به جواب دادن و مطرح کردن راه حل نکنید. کمی درنگ کنید. ممکن است حرف های طرف مقابل هنوزتمام نشده باشد و این کار شما باعث پرش افکار در او شود و ذهن و کلام او را از چیزی که واقعا می خواسته بگوید منحرف کنید.

9. کوتاه و روشن سخن گفتن
گاهی منتظر می ماند تا شما هم صحبت کنید. در این مواقع سعی کنید کوتاه و روشن سخن بگویید تا فرصت لازم برای درک کلام شما از سوی طرف مقابل فراهم شود. علاوه بر این، از مطرح کردن مثال ها و بیان خاطرات طولانی خودداری کنید، چون وقت گیر است. احتمالا طرف مقابل هنوز هم حرف هایی برای شنیده شدن دارد. آنها را از دست ندهید.

چطور درباره اتفاقات بد با همسرمان صحبت کنیم؟

۴۹۳ بازديد


چطور درباره اتفاقات بد پیش آمده با همسرمان صحبت کنیم؟ بسیاری از زوج‌ها فکر می‌کنند صرفا با داشتن تجربه‌های مثبت و لذتبخش در کنار یکدیگر می‌توانند رابطه از هم گسیخته خود را از نو ترمیم کنند. اما هیچ چیزی جای گفت‌وگو درباره رنجش و ناخشنودی و گوش دادن به حرف‌ها و درک احساسات یکدیگر را نمی‌گیرد.

تا وقتی سعی نکنید به احساسات همسر خود توجه کنید و آنها را بشنوید هیچ وقت مساله‌ای حل نخواهد شد و ممکن است بعد از مدتی دوباره مشکل جدیدی در رابطه شما و همسرتان پیش بیاید. ترس ما از صحبت کردن با همسرمان درباره اتفاقات پیش‌آمده مساله رایجی است که معمولا در بین زوج‌ها دیده می‌شود. مانند بسیاری از مسائل حل نشده در این بین افکار و تصورات اشتباهی وجود دارد که مانع از صحبت کردن طرفین با یکدیگر می‌شود. شناخت این برداشت‌های اشتباه و فکر واقعی در پشت آن، در ابتدا باعث می‌شود که قدم اول را در حل این گونه مسائل برداریم.

تصورات اشتباه

ابتدا باید سعی کنید با تصورات غلط که در زیر به آن اشاره می‌شود، مقابله کنید و سعی کنید تکنیک‌هایی را یاد بگیرید که به بهبود رابطه شما و همسرتان کمک می‌کند.

 اگر با همسرم صحبت کنم خودم ضایع می‌شوم.

احتمالا در پشت این فکر نوعی مقاومت طولانی مدت درباره حرف زدن و گوش کردن وجود دارد.

 اگر به همسرم بگویم چطور دلم را شکسته او را بیشتر از خود رانده‌ام.

در پس این فکر این تصور وجود دارد که همسر من خودش باید بفهمد من چه احساسی دارم نه این‌که من به او بگویم چه احساسی دارم.

 اگر به حرف‌های همسرم گوش کنم فکر می‌کند که با او موافق هستم.

حتما پشت این فکر این تصور اشتباه وجود دارد که من باید حرف آخر را بزنم و تعیین کننده مسیر بحث باشم.

 اگر صحبت کنم و بگویم چه چیز آزارم می‌دهد فاصله من از همسرم بیشتر می‌شود. صحبت کردن راجع به مسائل پیش آمده باعث می‌شود متوجه شوید در درون همسرتان چه می‌گذرد تا قدمی به سوی رفع اختلاف و سازش بردارید. برعکس وقتی به همسرتان می‌گویید که چه چیزی باعث ناراحتی شما شده است اجازه می‌دهید همسرتان متوجه شود وبه رنجش شما پی ببرد.

 اگر به سهم خود در بروز مشکلات اعتراف کنم همسرم دیگر مرا تحویل نمی‌گیرد یا علیه خودم استفاده می‌کند. برعکس اگر هر یک از ما سهم خود را در بروز مشکلات پیش آمده بپذیریم اولین قدم را در راه اصلاح روابط خود برداشته‌ایم و این کار باعث می‌شود بتوانیم مسئولانه و بی‌پرده به اشتباهات خود اعتراف کنیم.

راه‌های اشتباه

در بسیاری از مراجعات زوج‌ها به روان‌شناسان دیده می‌شود که بسیاری از آنها از راه‌های اشتباه، وارد حل کردن مساله پیش آمده با همسر خود می‌شوند و اغلب این کارها باعث می‌شود تا به مشکلات بیشتر دامن زده شود و نه‌تنها گرهی از مشکل باز نشود، بلکه تبعات بدتری نیز گریبان همسران را بگیرد. دو روش رایج و اشتباه مورد استفاده زوج‌ها در این گونه مسائل سکوت کردن و دعوا راه انداختن است که در زیر به طور مجزا به آنها پرداخته می‌شود و راه‌حل‌های جایگزین آن نیز معرفی می‌شود.

1ـ سکوت کردن

رایج‌ترین حل مساله ممکن مخصوصا در خانم‌ها سکوت کردن است. این‌که مهر سکوت به لب بزنید و همه چیز را در خود بریزید چیزی را حل نمی‌کند. سکوت تنها باعث می‌شود شانس خود را برای ارتباط متقابل از سوی همسرتان از دست بدهید و در آشتی را به روی خود ببندید. درست است که سکوت سرشار از ناگفته‌هاست ولی بهتر است این حرف‌های زده نشده را به شیوه‌ای منطقی و معقول با همسر خود در میان بگذارید،نه این‌که روزها و ماه‌ها به انتظار این بنشینید که همسر شما خود به سراغتان بیاید و درباره اتفاق بد پیشامده با شما صحبت کند. بدترین پیامد سکوت کردن این مساله است که شما با این کار نارضایتی خود را فروخورده و آن را به خشمی بی‌انتها در درون خود تبدیل می‌کنید.

2ـ دعوا راه انداختن

شما با دعوا راه انداختن خشم افسارگسیخته‌ای که به احتمال زیاد از مدت‌ها قبل آن را تجربه کرده‌اید، بر سر همسرتان خالی می‌کنید و سعی می‌کنید با این کار نشان دهید تا چه اندازه عصبانی هستید، تا شاید همسرتان درددل واقعی شما را بفهمد. البته در بیشتر موارد هر یک از طرفین این توجیه را برای رفتار خود می‌آورد که سرکوب کردن احساسات کار خطرناک و بیمارگونه‌ای است و باید به هر نحو ممکن میزان ناراحتی خود را از اتفاق پیش آمده به همسرم نشان دهم.

اما نکته اینجاست که ممکن است نشان دادن احساس خشم به همسر در کوتاه مدت مفید باشد، اما در بلندمدت باعث می‌شود که شما در نزد همسرتان تبدیل به فردی خشن و کم‌طاقت جلوه کنید که یاد نگرفته است به شیوه صحیح هیجان خود را بروز دهد. البته که فروخوردن احساسات ناراحتی و عصبانیت در قبال مسائل پیش آمده اصلا توصیه نمی‌شود، ولی مدیریت هیجان بخصوص هیجانات ناراحت‌کننده بسیار مفید است و اغلب باعث می‌شود کنترل بهتری بر روی احساسات خود داشته باشید تا به راه‌حل مناسب‌تری برسید.

راه‌های صحیح

موقعیت مناسبی را برای صحبت با همسر خود ترتیب دهید و ترجیحا زمانی را انتخاب کنید که هر دوی شما از نظر روحی و جسمی آمادگی گوش دادن به صحبت‌های یکدیگر را دارید. نکته مهم و حیاتی در مواجهه با این مسائل هنر گوش کردن است که می‌تواند نیمی از راه‌حل موجود باشد. نکاتی که در زیر عنوان شده است بر محوریت هنر گوش دادن به یکدیگر مطرح شده است، چون اعتقاد بر این است تا زمانی که ما راه گوش دادن به حرف‌های یکدیگر را بر خود ببندیم و تنها متوجه حرف‌های خود باشیم هیچ مشکلی حل نخواهد شد.

1ـ صمیمانه گوش کنید

سعی کنید با گوش کردن به دنیای همسرتان وارد شوید و از چشم او به موضوع پیش آمده نگاه کنید.یعنی به شکل غیرتدافعی و غیررقابت‌جویانه از خودتان بپرسید همسرم سعی دارد چه چیزی را به من بفهماند و روی چه مساله‌ای در حرف‌های خود تاکید دارد. بکوشید بعد از مدتی که از صحبت‌های همسر شما گذشت به او خلاصه‌ای از مطالبی که گفته را بیان کنید. با این کار همسر شما متوجه می‌شود که کاملا به حرف‌های او گوش می‌کنید و به صحبت کردن ترغیب می‌شود.

2ـ استفاده از فن معاوضه

زوج‌ها غالبا بدون این‌که بدانند دعوا بر سر چیست با هم می‌جنگند و جر و بحث راه می‌اندازند و اغلب بدون این‌که نقطه نظر همسرشان را درک کنند درستی آن را زیر سوال می‌برند و یا مخالفت می‌کنند. منظور این روش آن است که کمک کند شمای شنونده گوش کنید و ببینید همسرتان چه می‌گوید و شمای گوینده احساس کنید به حرفتان گوش داده می‌شود.

به این صورت وقتی که در حال بحث بر سر موضوعی هستید و یکی از شما آزرده یا عصبانی شد شما یا همسرتان فرمان ایست می‌دهید و جای خود را به‌عنوان گوینده یا شنونده عوض می‌کنید و با این کار از تحمیل نظرهای خود دست بر می‌دارید. و به دنیای همسرتان قدم می‌گذارید. با این کار از تنش میان شما و همسرتان کاسته می‌شود و روند گفت‌وگوی طبیعی را بدون عصبانیت پی خواهید گرفت.

3ـ فن خلع سلاح

این روش به شما کمک می‌کند به جای دفاع از گفته‌های خود به گفته‌های همسرتان متمرکز شوید و از این طریق اختلاف پیش آمده را حل کنید. در این تمرین شما به نوبت حقیقت دیدگاه همسرتان را که خالصانه با آن موافق هستید کشف کرده و به طریقه‌ای خیرخواهانه و مجاب‌کننده آن را تصدیق خواهید کرد. این کار باعث می‌شود موضوع اصلی که باعث ناراحتی شما یا همسرتان شده است کشف شود و از گفت‌وگوهای حاشیه‌ای پرهیز شود.

چند راهنمای کلی را به خاطر بسپارید

 پیش از باز کردن سر صحبت فکر کنید دوست دارید صحبت شما با همسرتان به کجا برسد و چه مساله‌ای حل شود.

 سعی کنید الگوهای آشنای قدیمی صحبت با همسرتان از جمله تحقیر و سرزنش کردن را که دیگر کاربردی ندارد فراموش کنید.

 به هر کلمه‌ای که از دهان همسرتان بیرون می‌آید واکنش نشان ندهید و یک جا برای پاسخ‌های ناقص او قرار دهید.

 وقتی با همسرتان صحبت می‌کنید به او بفهمانید برای او ارزش قائل هستید و سراپا گوش هستید که ببینید او چه می‌خواهد بگوید.

تکنیک های مهم همسرداری

۴۹۲ بازديد


وقتی همسرتان خسته و بی‌حوصله یا گرسنه است خواسته‌هایتان را مطرح نکنید. پیش از غذا خوردن در خواست انجام کاری نکنید.

 

 

همه خانم‌ها دلشان می‌خواهد قلب شوهرشان را کاملا تسخیر کنند و از او حرف‌های حق‌شناسانه و محبت‌آمیز بشنوند، اما اغلب آنها گاه و بیگاه دچار امواج خشم، بی‌احساسی، بی‌حوصلگی و کم‌توجهی شوهرانشان می‌شوند. روانشناسان و مشاوران خانواده اعتقاد دارند که آقایان، پیام‌هاى دیدارى را دریافت مى‌کنند و خانم‌ها پیام‌هاى شنیدارى را دوست دارند.

 

یعنی اگر می‌خواهید جذاب باشید :

 

اول از همه به ظاهر خودتان رسیدگی کنید. توجه به سلامت و فعالیت‌هاى جسمانى، نظیر قدم زدن و نرمش می‌تواند قدرت نفوذ شما را بالا ببرد.

 

سعی کنید خودتان را دوست داشته باشید و فعالیت‌هایی را که خودتان را راضی می‌کند انجام دهید تا اعتماد به نفستان بالا برود. اگر فکر کنید دوست‌ داشتنی نیستید کسی هم شما را دوست نخواهد داشت.

 

سعی کنید شادمانی را به زندگی خود راه دهید. زنانى که همیشه شاد هستند و در مورد خود احساس خوبى دارند، بیشتر مورد توجه همسرشان هستند و از جذابیت بیشترى برخوردارند.

 

وقتی شوهرتان خسته از کار روزانه به خانه برمی‌ گردد به استقبالش بروید و با خوشرویی از او پذیرایی کنید و هنگام رفتن به سر کار او را بدرقه کنید.

 

وسایل او را از دستش بگیرید و از خریدهایش تعریف کنید.

 

اول از همه خبرهای خوب را به او بدهید و نگذارید بچه‌ها در بدو ورود از سر و کول او بالا بروند.

  •  

  •  

اگر زمان غذا خوردن است از پیش آماده باشید و سفره را بچینید.

 

وقتی همسرتان خسته و بی‌حوصله یا گرسنه است خواسته‌هایتان را مطرح نکنید. پیش از غذا خوردن در خواست انجام کاری نکنید.

 

اگر همسرتان بدقولی کرد یا دیر به خانه آمد و توضیحی نداد بعد از رفع خستگی با ملایمت از او علت تاخیرش را بپرسید و بگویید که برای او نگران شده‌اید.

اگر همسرتان کم حرف می‌زند فضایی برای تنهایی او قرار دهید و برای سرگرمی خود از کم‌حرفی او شکایت نکنید. اگر تنها می‌مانید شما هم با یک سرگرمی شخصی اوقات خود را پر کنید تا زمانی که همسرتان خود درخواست کند حرف‌هایش را بشنوید.

 

شاید عجیب باشد ولی خیلی شنیده می‌شود که مردان، زنان باهوش را دوست ندارند و دلشان می‌خواهد همسرشان نسبت به آنان معلومات کمتری داشته باشند. این موضوع به آنان حس بهتری می‌دهد و برعکس این موضوع حس حسادت و رقابتشان را برمی‌انگیزد. بنابراین جلوی آنها ابراز فضل نکنید و تا جایی که می‌ توانید با وجود توانایی جسمی و فکری از آنان کمک بخواهید. به همسرتان احترام بگذارید و به جای رقیب درست کردن برای او از او تعریف و تمجید کنید.

 

در ناراحتی‌هایش شریک شوید و شنونده خوبی باشید و پند و اندرز دادن را کنار بگذارید و از گفته‌هایش سوء استفاده نکنید. آشپزخانه پر رونقی داشته باشید و اگر می‌خواهید از شوهرتان کمک بگیرید از کارهای ناشیانه‌اش ایراد نگیرید و هر کار خوب او را تحسین کنید تا برای انجام بقیه کارها، ترغیب شود.